در دنیای نوآوریهای فناوری و کسبوکارهای دیجیتال، دو اصطلاح فینتک و استارتاپ بهطور گستردهای شنیده میشوند. اما آیا تا به حال فکر کردهاید که تفاوت فینتک و استارت آپ چیست و هر کدام چگونه به تحول صنایع مختلف کمک میکنند؟ این دو مدل کسبوکاری اگرچه شباهتهایی دارند، اما از نظر اهداف، حوزهها و نحوه عملکرد تفاوتهای اساسی دارند که درک آنها میتواند به شما در انتخاب مسیر درست برای سرمایهگذاری یا شروع یک کسبوکار جدید کمک کند.
اگر شما هم به دنیای فناوریهای مالی و استارتاپها علاقهمند هستید و میخواهید بیشتر درباره تفاوتها و مزایای هر یک بدانید، پیشنهاد میکنیم ادامه این مطلب را در Xinvestia مطالعه کنید.
فینتک (FinTech) چیست؟
فینتک ترکیب دو کلمه “مالی” و “تکنولوژی” است. این اصطلاح به هر اپلیکیشن، نرمافزار یا تکنولوژی اشاره دارد که به افراد یا کسبوکارها این امکان را میدهد که به صورت دیجیتال به امور مالی خود دسترسی پیدا کنند، آن را مدیریت کنند یا از آن اطلاعات به دست آورند، یا تراکنشهای مالی انجام دهند.
در دهه گذشته، با پذیرش فزاینده ابزارهای دیجیتال توسط مصرفکنندگان، فینتک به عنوان ابزاری برای کمک به مصرفکنندگان در حل چالشهای مالی و رسیدن به اهداف مالی شکل گرفته است. به نوبه خود، مصرفکنندگان به فینتک برای طیف وسیعی از استفادهها از جمله بانکداری، بودجهبندی، سرمایهگذاری و وامدهی تکیه کردهاند، و همچنین برای مزایای ملموس آن در زندگی روزمره.
طبق گزارش “اثر فینتک” از Plaid، مصرفکنندگان از مزایای متعدد استفاده از فینتک از جمله کمک اقتصادی، صرفهجویی در زمان و کاهش استرس گزارش دادهاند.
بیشتر بخوانید: همه چیز درباره فینتک
مزایای فینتک برای مصرفکنندگان
علاوه بر صرفهجویی در زمان و پول، پاسخدهندگان همچنین به مزایای نرمتر اشاره کردهاند از جمله پیگیری آسانتر امور مالی، کنترل بیشتر، انتخابهای بیشتر و بهبود عادات مالی. این موضوع به روشهای متعددی اشاره دارد که فینتک به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است.
شرکت فینتک چیست؟
یک شرکت فینتک به هر شرکتی گفته میشود که خدمات یا اپلیکیشنهای مالی ارائه میدهد که به طور گستردهای به تکنولوژی وابسته است. شرکتهای فینتک معمولاً باعث تغییر در صنعت میشوند؛ آنها از تکنولوژی برای تغییر نحوه تعامل مصرفکنندگان با صنعت مالی استفاده میکنند. این اغلب شامل گسترش دسترسی به محصولات مالی، کاهش هزینهها و ارائه خدمات سریعتر و شخصیسازیشده است.
فینتک اغلب به عنوان یک خودشناسه استفاده میشود، نه به عنوان یک برچسب خاص از سوی سازمانهایی که صنعت را نظارت میکنند. معروفترین نمونههای شرکتهای فینتک بانکهای فینتک هستند، اما چندین بخش دیگر فینتک وجود دارند که در بخش بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
مروری بر صنعت فینتک این صنعت در چند سال گذشته رشد چشمگیری داشته است. تنها در آمریکای شمالی، تعداد استارتاپهای فینتک از ۵,۸۶۸ در سال ۲۰۱۸ به ۱۱,۶۵۱ در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. با این حال، صنعت کمی کاهش یافته است. در سال ۲۰۲۱، تأمین مالی فینتک در سطح جهانی به رکورد ۱۳۲ میلیارد دلار رسید که معادل ۲۱٪ از کل سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز بود. اما در سال ۲۰۲۲، تأمین مالی فینتک به ۷۵.۲ میلیارد دلار کاهش یافت، که نشاندهنده افت ۴۶٪ نسبت به سال ۲۰۲۱ است. با این حال، تأمین مالی فینتک ۵۲٪ نسبت به سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است، که نشان میدهد کاهش از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ احتمالاً یک اصلاح بازار است تا نشانهای از کاهش صنعت.
شایان ذکر است که نرخ پذیرش کلی اپلیکیشنهای فینتک از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲، ۳۸٪ افزایش یافته است، که نشاندهنده این است که کاربران همچنان متعهد به بهبود زندگی مالی خود و کسب کنترل بیشتر بر امور مالیشان هستند.
فینتک چه کاری انجام میدهد و چگونه کار میکند؟
چندین نوع اپلیکیشن فینتک وجود دارد که به روشهای مختلف عمل میکنند. برخی اپلیکیشنهای فینتک به طور امن دادههای حسابهای مالی (مانند تراکنشها و موجودیها) را با یک اپلیکیشن دیگر به اشتراک میگذارند، یا ممکن است به کاربران این امکان را بدهند که سرمایهگذاریهای خود را در چندین پلتفرم پیگیری کنند.
برای مثال، اپلیکیشنهای مدیریت مالی و ثروت، دادههای حسابهای مالی از حسابهای مختلف را در یک نمای آسان برای خواندن جمعآوری میکنند و همه اطلاعات مالی کاربران را در یک مکان راحت نمایش میدهند. آن اپلیکیشنها ممکن است همچنین پیشنهاداتی برای کمک به بهبود وضعیت مالی کاربران بر اساس دادههای موجود ارائه دهند.
یکی دیگر از دستههای فینتک، اپلیکیشنهایی هستند که به کاربران این امکان را میدهند تا کارهایی مانند خرید و فروش سهام یا ارزهای دیجیتال انجام دهند. Robinhood و Coinbase از جمله نمونههای کلاسیک فینتک هستند که به کاربران این امکان را میدهند تا سریع و راحت انواع مختلف سرمایهگذاریها را انجام دهند.
بیشتر بخوانید: هدف استارتاپ چیست
استارتاپ چیست؟
استارتاپ به شرکتی گفته میشود که در مراحل اولیه فعالیت خود قرار دارد. این شرکتها توسط یک یا چند کارآفرین تأسیس میشوند که قصد دارند محصول یا خدماتی را توسعه دهند که فکر میکنند بازار آن وجود دارد.
این نوع شرکتها معمولاً با هزینههای بالا و درآمد محدود شروع میکنند و به همین دلیل به دنبال جذب سرمایه از منابع مختلفی همچون سرمایهگذاران فرشته و سرمایهگذاران ریسکپذیر هستند.
استارتاپها معمولاً چندین سال طول میکشد تا به سوددهی برسند، بنابراین برای راهاندازی آنها نیاز به سرمایهگذاریهای بزرگ و پرریسک است.
- استارتاپها شرکتهایی هستند که در مراحل اولیه فعالیت خود قرار دارند.
- مؤسسان معمولاً هزینههای استارتاپ خود را تأمین میکنند و قبل از راهاندازی به دنبال جذب سرمایه خارجی هستند.
- منابع تأمین سرمایه شامل خانواده و دوستان، سرمایهگذاران فرشته، سرمایهگذاران ریسکپذیر، تأمین مالی جمعی و وامها میشود.
- استارتاپها باید ساختار حقوقی خود را تعیین کرده و محل فعالیت خود را مشخص کنند.
- استارتاپها با ریسک بالای شکست روبهرو هستند، اما میتوانند مکانهای منحصر به فردی برای کار با مزایای خوب، تمرکز بر نوآوری و فرصتهای یادگیری زیاد باشند.
درک استارتاپها
استارتاپها شرکتها یا کسبوکارهایی هستند که بر روی یک محصول یا خدمت خاص تمرکز دارند و قصد دارند آن را وارد بازار کنند. این شرکتها معمولاً مدل کسبوکار کاملاً توسعهیافتهای ندارند و به طور عمده فاقد سرمایه کافی برای پیشرفت به مرحله بعدی هستند. بیشتر این شرکتها در ابتدا توسط بنیانگذاران خود تأمین مالی میشوند.
بسیاری از استارتاپها برای تأمین مالی بیشتر به دیگران مراجعه میکنند، از جمله خانواده و دوستان. سیلیکون ولی به دلیل داشتن جامعه قدرتمند سرمایهگذاران ریسکپذیر، مقصد محبوبی برای استارتاپها است. با این حال، این منطقه به عنوان چالشبرانگیزترین محل نیز شناخته میشود.
استارتاپها میتوانند از سرمایهگذاری اولیه برای تحقیقات و توسعه برنامههای تجاری خود استفاده کنند. تحقیقات بازار به تعیین تقاضا برای یک محصول یا خدمت کمک میکند. یک برنامه تجاری جامع، بیانیه مأموریت، چشمانداز، اهداف و استراتژیهای مدیریت و بازاریابی شرکت را شرح میدهد.
مزایا و معایب استارتاپها
استارتاپها به دلیل نوآوری و فرصتهای یادگیری زیاد، میتوانند محیطی جذاب و پویایی برای کار فراهم کنند. مزایای این نوع کسبوکارها شامل فرصتهای رشد سریع، مسئولیتهای بیشتر و انعطافپذیری در ساعات کاری است. با این حال، معایبی همچون ریسک بالای شکست، فشار کاری زیاد و عدم ثبات مالی میتواند چالشهایی برای کارمندان و بنیانگذاران ایجاد کند.
مزایا استارتاپها
- فرصتهای بیشتر برای یادگیری
- مسئولیتهای بیشتر و تجربه کاری بیشتر
- محیط کاری راحتتر
- ساعتهای کاری منعطف
- پرداختهای معوق به صورت گزینههای سهام که میتواند در صورت موفقیت شرکت ارزش زیادی پیدا کند
معایب استارتاپها
- ریسک بالای شکست
- نیاز به جذب سرمایه
- استرس بالا
- رقابت شدید میان استارتاپها
- جبران کمتر هزینه نسبت به ساعتهای کاری زیاد
تفاوت فینتک و استارتاپ: درک تمایزها و ویژگیهای هر یک
- تمرکز حوزه فعالیت: فینتک به طور خاص به استفاده از تکنولوژی در صنعت مالی پرداخته و خدمات مالی را دیجیتال میکند. اما استارتاپها میتوانند در هر صنعتی فعالیت کنند و بر اساس نیاز بازار، به توسعه محصولات یا خدمات جدید بپردازند.
- نوع خدمات و محصولات: در حالی که فینتک به خدمات مالی مانند پرداختها، سرمایهگذاری و وامدهی میپردازد، استارتاپها ممکن است به توسعه هر نوع محصول یا خدمات جدید، از جمله تکنولوژی، سلامت، آموزش و … بپردازند.
- مرحله رشد و توسعه: فینتکها معمولاً شرکتهایی با ساختارهای کاملاً توسعه یافتهتر هستند که در صنعت مالی فعالیت دارند و در حال بهبود ابزارهای موجود هستند. اما استارتاپها اغلب در مراحل اولیه قرار دارند و به دنبال جذب سرمایه و ورود به بازار جدید هستند.
- هدفگذاری: هدف اصلی فینتک ارائه راهکارهای مالی دیجیتال و تسهیل دسترسی به خدمات مالی است، در حالی که استارتاپها بیشتر بر نوآوری در صنایع مختلف و حل مشکلات خاص بازار متمرکز هستند.
نتیجهگیری
فینتک و استارتاپها هر دو به عنوان محرکهای اصلی نوآوری در دنیای امروز شناخته میشوند، اما تفاوتهای مهمی در هدفگذاری، حوزه فعالیت و مدلهای تجاری دارند. فینتک با تمرکز بر ارائه خدمات مالی نوین و دیجیتال، سعی دارد فرآیندهای مالی را سریعتر، سادهتر و کارآمدتر کند. در مقابل، استارتاپها با انعطافپذیری بیشتر در صنعتهای مختلف فعالیت کرده و به دنبال حل مشکلات خاص بازار و ایجاد نوآوری در محصولات و خدمات هستند.
هرچند که این دو مفهوم در بسیاری از زمینهها میتوانند همپوشانی داشته باشند، بهویژه زمانی که یک استارتاپ در حوزه مالی فعالیت میکند، اما همچنان تمایزهای بنیادینی دارند که شناخت آنها میتواند برای کارآفرینان، سرمایهگذاران و فعالان صنعتی بسیار مفید باشد. در نهایت، موفقیت هر یک از این مدلها بستگی به توانایی آنها در شناسایی نیاز بازار، جذب سرمایه و توانایی انطباق با شرایط اقتصادی و فناوری روز دارد.
منبع: plaid.com – .investopedia.com