“OKR” مخفف Objectives and Key Results یا اهداف و نتایج کلیدی است. OKR یک ابزار قدرتمند برای تعیین اهداف و رهبری سازمان است که به شما کمک میکند آنچه میخواهید به آن دست یابید و نقاط عطفی که برای دستیابی به آنها نیاز دارید را به وضوح بیان کنید. بسیاری از سازمانهای پیشرو در جهان از OKR برای تعیین و اجرای استراتژیهای خود استفاده میکنند.
در این مقاله از شرکت ایکس اینوستیا، مفهوم OKR را تعریف کرده، نحوه استفاده از آن را بررسی میکنیم و چند نمونه از OKR ارائه میدهیم.
OKR چیست؟ آموزش okr
OKR یک روش مشترک برای تعیین اهداف است که تیمها و افراد با استفاده از آن اهداف بلندپروازانه و چالشبرانگیز را همراه با نتایج قابل اندازهگیری تعیین میکنند. OKR ابزاری برای پیگیری پیشرفت، ایجاد هماهنگی و تقویت مشارکت در اطراف اهداف قابل اندازهگیری است.
چه در مورد عملیات اداری صحبت کنیم، چه در مهندسی نرمافزار، سازمانهای غیرانتفاعی و سایر حوزهها، OKR برای تعیین اهداف در سطوح مختلف یک شرکت کاربرد دارد. حتی افراد میتوانند از OKR برای تعیین اهداف شخصی خود استفاده کنند، حتی اگر رهبران ارشد در محل کارشان از این روش استفاده نکنند.
شاخص okr چیست؟
شاخص OKR به معیارهایی اشاره دارد که در قالب اهداف (Objectives) و نتایج کلیدی (Key Results) برای دستیابی به اهداف مشخص سازمان یا افراد تعیین میشوند. این شاخصها ابزاری قدرتمند برای اندازهگیری پیشرفت در مسیر تحقق اهداف هستند. استفاده از این شاخصها به خصوص در انواع استارتاپ به تیمها کمک میکند تا با تمرکز بیشتر و پایش دقیقتر، مسیر رشد و موفقیت خود را بهینه کنند.
اهداف معمولاً جهتگیری کلی را مشخص میکنند و باید مشخص، الهامبخش و عملی باشند. در مقابل، نتایج کلیدی معیارهایی هستند که نحوه دستیابی به اهداف را به طور دقیق اندازهگیری میکنند. این نتایج باید مشخص، قابل اندازهگیری، زمانمند و واقعگرایانه باشند تا ارزیابی موفقیت بهراحتی امکانپذیر شود.
برای مثال، اگر هدف شما افزایش فروش آنلاین باشد، نتایج کلیدی میتواند شامل افزایش نرخ تبدیل به 20٪، دستیابی به 10 هزار مشتری جدید و کاهش نرخ ترک سبد خرید به زیر 10٪ باشد.
شاخصهای OKR به تیمها و سازمانها کمک میکنند تا تمرکز، هماهنگی و انگیزه بیشتری برای دستیابی به اهداف خود داشته باشند.
چارچوب OKR: اهداف و نتایج کلیدی
چارچوب OKR شامل اهداف (Objectives) بهعنوان دستاوردهای اصلی و نتایج کلیدی (Key Results) بهعنوان معیارهای قابل اندازهگیری برای سنجش پیشرفت است. اهداف باید الهامبخش و مشخص باشند، در حالی که نتایج کلیدی باید زمانمند، قابل اندازهگیری و واقعگرایانه طراحی شوند. این چارچوب ابزاری ساده اما مؤثر برای تمرکز و پیگیری پیشرفت در سازمانهاست.
بیشتر بخوانید: بهترین استارتاپهای جهان
اهداف (Objectives)
هدف همان چیزی است که باید به آن دست یافت. اهداف باید معنادار، مشخص، عملی و الهامبخش باشند. طراحی و اجرای صحیح اهداف میتواند مانعی در برابر تفکر مبهم و عملکرد ناکارآمد باشد.
نتایج کلیدی (Key Results)
نتایج کلیدی نحوه دستیابی به هدف را اندازهگیری و پایش میکنند. این نتایج باید مشخص، زمانمند، بلندپروازانه اما واقعگرایانه و مهمتر از همه، قابل اندازهگیری و تأیید باشند. پایان دوره زمانی مشخص، معمولاً یک فصل، نتایج کلیدی ارزیابی میشوند و مشخص میشود که به آنها دست یافتهایم یا خیر.
- اهداف میتوانند طولانیمدت باشند، اما نتایج کلیدی همراه با پیشرفت کار تکامل مییابند و با تکمیل آنها، هدف محقق میشود.
نحوه نوشتن OKR
OKR معمولاً به شکل زیر نوشته میشود:
- یک هدف در بالا قرار میگیرد و ۳ تا ۵ نتیجه کلیدی پشتیبان زیر آن درج میشود.
یا به صورت یک جمله: من (هدف) را به کمک (نتایج کلیدی) محقق خواهم کرد.
مثال: “من وبسایت را برای اکثریت کاربران اصلاح خواهم کرد بهطوریکه ۷ نفر از ۱۰ نفر بتوانند بدون مشکل از آن استفاده کنند، زمان پاسخدهی به ۱ ثانیه کاهش یابد، و نرخ خطا به ۱٪ برسد.”
تاریخچه و منشا OKR
روش OKR توسط اندی گروو در شرکت اینتل ایجاد شد و او این روش را به جان دوئر آموزش داد. بسیاری از شرکتها مانند گوگل، نتفلیکس و سازمانهای غیرانتفاعی مانند Code for America این روش را بهکار گرفتهاند.
جان دوئر در کتاب خود با نام Measure What Matters توضیح میدهد که چگونه OKR از مفهومی به نام “مدیریت بر اساس اهداف” (MBO) الهام گرفته شد. OKR از نظر ساختار و نحوه پیادهسازی تفاوتهایی با MBO دارد. برای مثال:
- OKR بهجای سالانه، هر فصل تنظیم میشود.
- OKR با سیستمهای پرداخت و جبران خسارت ارتباطی ندارد.
چند نمونه OKR برای تیمهای بازاریابی، فروش و توسعه محصول
OKRها ابزارهای مؤثری برای تنظیم اهداف در تیمهای بازاریابی، فروش و توسعه محصول هستند. این روش به تیمها کمک میکند تا با تعیین اهداف شفاف و نتایج کلیدی قابل اندازهگیری، عملکرد خود را بهبود بخشند. با استفاده از OKR، تیمها میتوانند استراتژیهای خود را بهتر هماهنگ کرده و به اهداف بلندپروازانه دست یابند.
نمونه OKR: شهر سیراکوز، نیویورک
هدف: دستیابی به پایداری مالی
نتایج کلیدی:
- کاهش تفاوت بودجه عمومی از ۱۱٪ به ۵٪
- صرف ۹۵٪ بودجه پروژههای سرمایهای تا پایان سال مالی
- استفاده از ۹۵٪ بودجه تخصیصیافته برای کمکهای مالی سالهای قبل
نمونه OKR: شرکت Allbirds
هدف: ایجاد کمترین اثر کربنی در صنعت
نتایج کلیدی:
- تأمین زیرساخت زنجیره تأمین و حملونقل بدون زباله
- پرداخت ۱۰۰٪ جبران کربن برای انتشار گازهای گلخانهای
- استفاده از ۲۵٪ مواد کمپوستپذیر
- ۷۵٪ مواد قابل تجزیه زیستی
انواع OKR
OKRها به سه دسته تقسیم میشوند:
- متعهدانه (Committed): انتظارات مشخصی برای تحقق آنها وجود دارد.
- بلندپروازانه (Aspirational): اهداف بلندمدت و دشوار برای دستیابی.
- آموزشی (Learning): برای زمانی که یادگیری مهمترین نتیجه چرخه باشد.
مزایای OKR
روش OKR مزایای زیادی دارد:
- تمرکز: انتخاب و تمرکز بر روی اولویتهای مهم.
- هماهنگی: تنظیم اهداف تمامی سطوح سازمان با اولویتهای اصلی.
- تعهد: الزام اعضا به اجرای اولویتهای تعیینشده.
- پیگیری: پایش پیشرفت و تغییر استراتژی در صورت لزوم.
- چالشبرانگیزی: تشویق به تعیین اهداف فراتر از روال عادی.
اشتباهات رایج در OKR
- اهداف روزمره: OKR باید برای تغییر و تحول تنظیم شود، نه حفظ وضعیت موجود.
- اشتباه گرفتن با KPI: KPI معیار سلامت است، در حالی که OKR معیاری برای تغییر است.
- اهداف دستپایین: OKR باید چالشبرانگیز و فراتر از انتظارات معمول باشد.
نتیجهگیری
OKR یک رویکرد ساده اما بسیار کارآمد برای تعیین اهداف و دستیابی به آنها است. این سیستم با ایجاد شفافیت و تمرکز، امکان هماهنگی بین تیمها و افراد را فراهم میکند و به سازمانها کمک میکند تا اهداف خود را به روشنی تعریف کنند و پیشرفت در راستای آنها را بهصورت دقیق پیگیری کنند. با استفاده از چارچوب OKR، تیمها میتوانند عملکرد خود را بهبود بخشیده، انگیزه بیشتری ایجاد کنند و تغییرات معناداری در سازمان خود ایجاد کنند. برای استفاده از این روش، کافی است اهداف معنادار و الهامبخش تعریف کرده و نتایج کلیدی قابل اندازهگیری و واقعگرایانه تعیین کنید. با اجرای صحیح OKR، مسیر موفقیت برای سازمانها و افراد هموارتر خواهد شد.